چون شمع کنار تو برافروخته ام
از دوری نو سینه و سر سوخته ام
شب تا به سحر منتظرت می مانم
این کیسه ی بختی است که خود دوخته ام
اینقدر ز دوری تو باران گردم
نابود کنم آنچه که اندوخته ام.