اوشون فشن

شعر،دلنوشته

اوشون فشن

شعر،دلنوشته

اوشون فشن

آنان که خاک را به هنر کیمیا کنند با لطف خود زخم دل ما دوا کنند

خرید ساعت مچی - خرید ساعت مچی
آخرین مطالب
۱۹
مرداد

وقتی وجودت در کنارم نیست گشته

بوسیدنت بهرخریدن لیست گشته

شبها بدون تو ندارم راحت و شام

تعداد غیبت های تو هم بیست گشته

گردش و بیرون آمدن معنا ندارد

بودن و یا رفتن برایم چیست گشته

حالا که اینطورست ای لیلی بدانکه

مرد امید تو یه پا آرتیست گشته

تاکه بدزدد روح و جسمت را عزیزم

آن مرد دیروز تو فردا نیست گشته

  • محمد تاجی
۱۱
مرداد

.....شاید که بگویی که منم دیوانه

...........اینک ز تو پرسم تو بگو بل یا نه

..........................در باره ی عاشق تو چه می پنداری؟

...............................................این عشق چه هست و تو چه می انگاری؟

..........................................................................راز گل و بلبل چه بُود فکری کن؟

...................................................................گر فهم تو آمد برو و شکری کن

  • محمد تاجی
۱۱
مرداد

عشق همان پله و ابزار ماست

سوختن شمع و همو کار ماست

سوخته و ساخته او عاشق است

صاعد از پله همو عاشق است

 غایت این سوختن و آن صعود

وصل به درگاه خداوند بود.


  • محمد تاجی
۱۱
مرداد

سر منشاء زندگی انسان عشق است

مهری که نشسته بر دل و جان عشق است

پیروز رمان های قدیمی ، عاشق

امروز ، دغل باز و دروغی عاشق

عشقی که پر از محبت و تحسین است

بر پاکی آن قسم خورم ، تضمین است

عشقی که چو مهر مادری برخیزد

بیماری و  درد   آدمی   برچیند

عشقی که به مهر واقعی منجر شد

بر قلب سیاه شیطنت خنجر شد

هر کس که درین زمین ندارد عشقی

بر رب ملک چگونه داری مهری؟

من جویم از او صفات اجلالش را

بر گونه ی تو و یا لبت خالش را


  • محمد تاجی
۱۰
مرداد





خدایا ..........ای کسی که خلق کردی و آفریدی به بهترین شکل و بهترین وجه.
.................ای کسی که پرورش و رشد موجودات عالم بدست اوست.
.................ای کسی که از هر کسی به خودش دانا تر و بینا تر هستی.
ای کاش می توانستم فریاد بزنم .یعنی نمی توانم؟
چرا فریاد زدن را بلدم اما چه کنم که می ترسم.
باید فریاد بزنم که امام زمان کجاست ؟ اما می ترسم
فریاد بزنم که اسلام بیمار شده و در حال جان دادن است.اما می ترسم 
و از خدایی سخن بگویم که لطفش را قطع نکرده اما انسان او را نمی خواهد ببیند .
خدایا من خودم پر از گناه و تقصیرم اینفدر که اگر اشک چشم یتیمان جوهر شود و دستان خشکیده ی مستضعفین قلم باشند از نوشتن بازمی مانند.
و اینقدر نفسم تنبل و بی تحرک است که نمی توانم فریاد بزنم و تنها در تنهایی هایم زمزمه می کنم.
زیبا ترین دختران را در این سرزمین یعنی ایران آفریدی و نجیب ترین پسرها را با این خاک سرشتی اما ما چه کردیم ؟ ما زیباییم و در عین زیبایی زشت ترین هستیم.
دختران ما در گیر چشمان خود شده اند و به آن چشمی که حسرت بوسه ای را دارد بی توجه اند و پسران نیز خود را با اعتیاد و بی کاری و هرزگی خود را سرگرم کرده اند در نتیجه ازدواج نمی کنند.
من از وطنم و از دختران و پسرانش رنج می کشم دیگر چه رسد به صاحب ما .
در هر خانواده ی این سرزمین کسی هست که قبلش برای خدا بتپد ،شهیدی ،جانبازی، انقلابی ای و...اما ما نسل سوم و چهارم چه کردیم؟
مثل زالو از خونابه ها لذت بردیم و اینقدر سیر شدیم که دیگر صدای مظلومیت مظلومی را نشنیدیم و چهره ی خاک آلودشان را ندیدیم.
پس اگر قرار است درین زندگی چرک آلود بمانیم بهتر آن است که بمیریم .
باید فریاد بزنم که ای انسان آن کسی که صبح ها تا شب دنبال یار می گردد امام ماست ولی مانند عموی شهیدش مسلم بن عقیل آواره گشته است .....اما نمی توانم فریاد بزنم چون خودم در را به رویش بسته ام .
ای دخترها و پسران ای مردان و زنان سرزمین من در را باز کنید آقا ما مهدی پشت در خانه نشسته است
ای بنده ی خدای به خود آی.
  • محمد تاجی
۰۴
مرداد


چون شمع کنار تو برافروخته ام

از دوری نو سینه و سر سوخته ام

شب تا به سحر منتظرت می مانم

این کیسه ی بختی است که خود دوخته ام

اینقدر ز دوری تو باران گردم

نابود کنم آنچه که اندوخته ام.

  • محمد تاجی
۰۴
مرداد




از خانه ی بدون تو باید فرار کرد

باید سریع دوید و ز ماتم هوار کرد

تنها بهانه ی لبخند زندگی تویی

ماندم که در نبود تو باید چکار کرد؟

ای شهد شیرین شراب طهور عشق

بی تو بهار چشم ترم را خمار کرد

زیرا بهار محفل لطف و صفای توست

تنها بهار شوق دلم را شکار کرد

ای مهربان سرمه به چشمان خود بکش

زیرا که چشم تو همه عقلم به دار کرد

آغوش و لب بگشا و تشنه وار بیا

زیرا که این سه عیش مرا نو نوار کرد

  • محمد تاجی
۱۵
ارديبهشت

دوست دارم مثل چمران بچه هایی داشتم

                                            چند گل در باغ خالی دلم می کاشتم

یاد لبخند و محبت های او کرده دلم

                                           کاش از اخلاق او در روح خود می ساختم

مصطفی جان،خسته ام از زندگی بی هدف

                                           کاش چون تو عاشقانه زندگی می خواستم

عشق تو جوشیده از عرفان مردم پرورت

                                           کاش از جهل درونم اندکی می کاستم

مصطفی جان،چند باری هم زمین افتاده ام

                                           شرمگینم از همین که آبرویت ریختم

تو مقاوم بودی دشمن توانایی نداشت

                                          من خودم را در جوار عافیت انداختم

از همین حالا به یاد تو تفنگ آورده ام

                                         پرچم سرخ حسین بن علی برداشتم

یا زهرا..........یا زهرا..........یا زهرا(سلام الله علیها)

 پیام تامل برانگیز و عبرت آموز امام خمینی(ره)  در پی شهادت شهید چمران :

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

اناللَّه و انا الیه راجعون
شهادت انسان ساز سردار پر افتخار اسلام و مجاهد بیدار و متعهد راه تعالى و پیوستن به ملأ اعلى‏، دکتر مصطفى چمران را بهپیشگاه ولى عصر- ارواحنا فداه- تسلیت و تبریک عرض مى‏کنم .
تسلیت از آنرو که ملت شهیدپرور ما سربازى را از دست داد که در جبهه‏هاى نبرد با باطل، چه در لبنان و چه در ایران حماسه مى‏آفرید و سرلوحه مرام او اسلام عزیز و پیروزى حق بر باطل بود. او جنگجویى پرهیزکار و معلمى متعهد بود که کشور اسلامى ما به او و امثال او احتیاج مبرم داشت. و تبریک از آنرو که اسلام بزرگ چنین فرزندانى تقدیم ملتها و توده‏هاى مستضعف مى‏کند و سردارانى همچون او در دامن تربیت خود پرورش مى‏دهد. مگر چنین نیست که زندگى عقیده و جهاد در راه آن است .
چمران عزیز با عقیده پاک خالص غیر وابسته به دستجات و گروههاى سیاسى و عقیده به هدف بزرگ الهى، جهاد را در راه آن از آغاز زندگى شروع و با آن ختم کرد.  او در حیات با نور معرفت و پیوستگى به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار کرد. او با سرافرازى زیست و با سرافرازى شهید شد و به حق رسید.
هنر آن است که بى‏هیاهوهاى سیاسى و خودنماییهاى شیطانى براى خدا به جهاد برخیزد و خود را فداى هدف کند نه هوى‏، و این هنر مردان خداست .
او در پیشگاه خداى بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و یادش بخیر. و اما، ما مى‏توانیم چنین هنرى داشته باشیم؟ با خداست که دستمان را بگیرد و از ظلمات جهالت و نفسانیت برهاند. من این ضایعه را به ملت شریف ایران و لبنان، بلکه به ملتهاى مسلمان و قواى مسلح و رزمندگان در راه حق و به خاندان این مجاهد عزیز تسلیت عرض مى‏کنم و از خداوند تعالى رحمت براى او و صبر و اجر براى بازماندگان محترمش خواهانم .
 روح اللَّه الموسوى الخمینى

و در جای دیگری نیز فرمودند:

تعلیم بگیرید از این حوادثى که در دنیا واقع می ‏شود. شماها چند سال دیگر نیستید در این عالم، چمران هم نیست؛ چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا کرد و در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد؛ ما و شما هم خواهیم رفت. مثل چمران بمیرید. 


  • محمد تاجی
۱۴
ارديبهشت

همیشه وقتم برای تو آزاد است.....و جهان ز رنگ رخ تو آباد است.....

توان بوسیدن تورا ندارد لبها........چرا که جنس تو از تندباد است.......

نفس زنان صدای تو میشنوم.......عجب که شاید شبیه فریاد است.......

و اشک نتو برخلاف انسانها........چو شهد شیرین و مال فرهاد است......

و موی مشکین و خط ابرویت........بلای زهد و ، تلاش عباد است......

همه به سجده افتاده اند امشب.....و قصد ما ختم سوره ی صاد است........

  • محمد تاجی
۱۴
ارديبهشت



سلام بر رجب ،ماه شناخت خودی های خود و دور انداختن غیر خود از خود و اصلی ترین خودی خود همان خداست که اگر احساس فطری خودی بودن آن فعال شود  هر وامانده از خودی را خودکار به سمت خدا می برد. انشاءالله

  • محمد تاجی