اوشون فشن

شعر،دلنوشته

اوشون فشن

شعر،دلنوشته

اوشون فشن

آنان که خاک را به هنر کیمیا کنند با لطف خود زخم دل ما دوا کنند

خرید ساعت مچی - خرید ساعت مچی
آخرین مطالب

۱۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

۳۱
مرداد

فرمود امام صادق از پیش سفر
اهل و شیعیان را همه گویید خبر
از روز ممات و وقت بودن در قبر
تا روز قیامتی که آید در صبر
هرکس که شفاعت امامان خواهد
تعظیم نماز روز و شب را باید

آن کس که نماز پیش او مظلوم است

از یاری اوصیاء حق محروم است.




به یاد پیشوای انقلابیان ایران،عالم عامل و مجاهد راه حق حضرت امام روح الله موسوی خمینی(قدس سره)
  • محمد تاجی
۲۶
مرداد

عقده ی دل بگشا ، میکده از غیر تهیست

جام بالا کش و فریاد بزن دیر، تهیست

رقص مستانه بیارای به اشعار شگفت

گوش شیطان بدر از گفتن اذکار شگفت

لب سرخت به لب جام محبت تر کن

شمع و پروانه بیاور ظلمات ابتر کن

جضرت عشق ببین و به ثنایش بنشین

گردنت خم بنما و به فدایش بنشین

سفر عشق محیا شده اینک لیلی

بنواز آن نی و بردار کمانک لیلی

ولی ای کاش حقیقت چو تو خالی باشد

دل ز هر همهمه و غمکده خالی باشد

قدمت بر سر چشمم بگذار ای لیلی

میل با ناز تو است و بشو یار ای لیلی

  • محمد تاجی
۲۶
مرداد

چو بلبل از گلستان ترد گشته

گل از بی همزبانی زرد گشته

نسیم گرم و شرجی خلیجی

ز نامردی و غمها سرد گشته

و جانم را به حلق آورده دنیا

کمال جسم و روحم درد گشته

  • محمد تاجی
۱۹
مرداد

  • محمد تاجی
۱۹
مرداد

وقتی وجودت در کنارم نیست گشته

بوسیدنت بهرخریدن لیست گشته

شبها بدون تو ندارم راحت و شام

تعداد غیبت های تو هم بیست گشته

گردش و بیرون آمدن معنا ندارد

بودن و یا رفتن برایم چیست گشته

حالا که اینطورست ای لیلی بدانکه

مرد امید تو یه پا آرتیست گشته

تاکه بدزدد روح و جسمت را عزیزم

آن مرد دیروز تو فردا نیست گشته

  • محمد تاجی
۱۱
مرداد

.....شاید که بگویی که منم دیوانه

...........اینک ز تو پرسم تو بگو بل یا نه

..........................در باره ی عاشق تو چه می پنداری؟

...............................................این عشق چه هست و تو چه می انگاری؟

..........................................................................راز گل و بلبل چه بُود فکری کن؟

...................................................................گر فهم تو آمد برو و شکری کن

  • محمد تاجی
۱۱
مرداد

عشق همان پله و ابزار ماست

سوختن شمع و همو کار ماست

سوخته و ساخته او عاشق است

صاعد از پله همو عاشق است

 غایت این سوختن و آن صعود

وصل به درگاه خداوند بود.


  • محمد تاجی
۱۱
مرداد

سر منشاء زندگی انسان عشق است

مهری که نشسته بر دل و جان عشق است

پیروز رمان های قدیمی ، عاشق

امروز ، دغل باز و دروغی عاشق

عشقی که پر از محبت و تحسین است

بر پاکی آن قسم خورم ، تضمین است

عشقی که چو مهر مادری برخیزد

بیماری و  درد   آدمی   برچیند

عشقی که به مهر واقعی منجر شد

بر قلب سیاه شیطنت خنجر شد

هر کس که درین زمین ندارد عشقی

بر رب ملک چگونه داری مهری؟

من جویم از او صفات اجلالش را

بر گونه ی تو و یا لبت خالش را


  • محمد تاجی
۱۰
مرداد





خدایا ..........ای کسی که خلق کردی و آفریدی به بهترین شکل و بهترین وجه.
.................ای کسی که پرورش و رشد موجودات عالم بدست اوست.
.................ای کسی که از هر کسی به خودش دانا تر و بینا تر هستی.
ای کاش می توانستم فریاد بزنم .یعنی نمی توانم؟
چرا فریاد زدن را بلدم اما چه کنم که می ترسم.
باید فریاد بزنم که امام زمان کجاست ؟ اما می ترسم
فریاد بزنم که اسلام بیمار شده و در حال جان دادن است.اما می ترسم 
و از خدایی سخن بگویم که لطفش را قطع نکرده اما انسان او را نمی خواهد ببیند .
خدایا من خودم پر از گناه و تقصیرم اینفدر که اگر اشک چشم یتیمان جوهر شود و دستان خشکیده ی مستضعفین قلم باشند از نوشتن بازمی مانند.
و اینقدر نفسم تنبل و بی تحرک است که نمی توانم فریاد بزنم و تنها در تنهایی هایم زمزمه می کنم.
زیبا ترین دختران را در این سرزمین یعنی ایران آفریدی و نجیب ترین پسرها را با این خاک سرشتی اما ما چه کردیم ؟ ما زیباییم و در عین زیبایی زشت ترین هستیم.
دختران ما در گیر چشمان خود شده اند و به آن چشمی که حسرت بوسه ای را دارد بی توجه اند و پسران نیز خود را با اعتیاد و بی کاری و هرزگی خود را سرگرم کرده اند در نتیجه ازدواج نمی کنند.
من از وطنم و از دختران و پسرانش رنج می کشم دیگر چه رسد به صاحب ما .
در هر خانواده ی این سرزمین کسی هست که قبلش برای خدا بتپد ،شهیدی ،جانبازی، انقلابی ای و...اما ما نسل سوم و چهارم چه کردیم؟
مثل زالو از خونابه ها لذت بردیم و اینقدر سیر شدیم که دیگر صدای مظلومیت مظلومی را نشنیدیم و چهره ی خاک آلودشان را ندیدیم.
پس اگر قرار است درین زندگی چرک آلود بمانیم بهتر آن است که بمیریم .
باید فریاد بزنم که ای انسان آن کسی که صبح ها تا شب دنبال یار می گردد امام ماست ولی مانند عموی شهیدش مسلم بن عقیل آواره گشته است .....اما نمی توانم فریاد بزنم چون خودم در را به رویش بسته ام .
ای دخترها و پسران ای مردان و زنان سرزمین من در را باز کنید آقا ما مهدی پشت در خانه نشسته است
ای بنده ی خدای به خود آی.
  • محمد تاجی
۰۴
مرداد


چون شمع کنار تو برافروخته ام

از دوری نو سینه و سر سوخته ام

شب تا به سحر منتظرت می مانم

این کیسه ی بختی است که خود دوخته ام

اینقدر ز دوری تو باران گردم

نابود کنم آنچه که اندوخته ام.

  • محمد تاجی